زود قضاوت نکنید!
زود قضاوت نکنید!

به وبلاگ من خوش امدید امیدوارم از ان خوشتان بیاید


آرشيو مطالب

مرداد 1392

خرداد 1392

ارديبهشت 1392

فروردين 1392

اسفند 1391

بهمن 1391

دی 1391

مهر 1391

شهريور 1391

مرداد 1391

تير 1391

موضوعات

اس ام اس

جک

مطالب طنز

مطالب علمی

عکس

حکایات و داستان

آشپزی

جهان

جالب

عناوین مطالب وبلاگ

لینک دوستان

قالب وبلاگ

عینک آفتابی کررا

دنیای خنده

غنچه ی خندان

ردیاب ماشین

جلوپنجره اریو

اریو زوتی z300

جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای شادی و آدرس nazita.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





قالب بلاگفا


نويسندگان
سیده زهرا


درباره وبلاگ



به وبلاگ من خوش آمدید

پیوند های روزانه

حمل و ترخیص خرده بار از چین

حمل و ترخیص چین

جلو پنجره اسپرت

الوقلیون

تمام پیوند های روزانه

مطالب پیشین

شیطان

عکاسی

اس ام اس تبریک عید فطر

یه عدد انتخاب کن

کرم حلزون

امتحان کن !!!

ساعت گم شده

شیرینی لقیمات "لگیمات" عربی

اس ام اس خنده دار

در زبان انگلیسی

چی می بینی؟؟

وصیت نامه

اس ام اس تبریک عیدنوروز

اس ام اس سرکاری 2

گارسون های ماسک زده

طرز تهیه ترایفل توت فرنگی

زود قضاوت نکنید!

چهار دوست

سوال بامزه

عروسک

تبلیغات


تبلیغات



آمار بازديد

:: تعداد بازديدها:
:: کاربر: Admin

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 167
بازدید کل : 36911
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1




زود قضاوت نکنید!

 

مسئولین یک مؤسسه خیریه متوجه شدند که وکیل پولداری در شهرشان زندگی می‌کند و تا کنون حتی یک ریال هم به خیریه کمک نکرده است. پس یکی از افرادشان را نزد اوفرستادند..
مسئول خیریه: آقای وکیل ما در مورد شما تحقیق کردیم و متوجه شدیم که الحمدالله از درآمد بسیار خوبی برخوردارید ولی تا کنون هیچ کمکی به خیریه نکرده‌اید.
نمی‌خواهید در این امر خیر شرکت کنید؟
وکیل: آیا شما در تحقیقاتی که در مورد من کردید متوجه شدید که

 

 مادرم بعد از یک بیماری طولانی سه ساله، هفته پیش درگذشت و در طول آن سه سال، حقوق بازنشستگی‌اش کفاف مخارج سنگین درمانش را نمی‌کرد؟  زود قضاوت کردید؟

مسئول خیریه: (با کمی شرمندگی) نه، نمی‌دانستم. خیلی تسلیت می‌گویم.

وکیل: آیا در تحقیقاتی که در مورد من کردید فهمیدید که برادرم در جنگ هر دو پایش را از دست داده و دیگر نمی‌تواند کار کند و زن و 5 بچه دارد و سالهاست که خانه نشین است و نمی‌تواند از پس مخارج زندگیش برآید؟زود قضاوت کردید؟

مسئول خیریه: (با شرمندگی بیشتر) نه . نمی‌دانستم. چه گرفتاری بزرگی ...

وکیل: آیا در تحقیقاتتان متوجه شدید که خواهرم سالهاست که در یک بیمارستان روانی است و چون بیمه نیست در تنگنای شدیدی برای تأمین هزینه‌های درمانش قرار

دارد؟  زود قضاوت کردید؟

مسئول خیریه که کاملاً شرمنده شده بود گفت: ببخشید. نمی‌دانستم اینهمه گرفتاری

دارید ...

وکیل: خوب. حالا وقتی من به اینها یک ریال کمک نکرده‌ام شما چطور انتظار دارید

به خیریه شما کمک کنم؟

 

باز هم زود قضاوت کردید؟؟؟؟

 

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: حکایات و داستان ، ،

نوشته شده توسط سیده زهرا در چهار شنبه 9 اسفند 1391





Powered By LOXBLOG.COM Copyright © 2009 by nazita This Template By

دنیای شادی
به وبلاگ من خوش امدید امیدوارم از ان خوشتان بیاید

منوی اصلی

به وبلاگ من خوش آمدید

دسته بندی
لینک دوستان
آرشیو مطالب
<-ArchiveTitle->
آخرین مطالب
آخرین محصولات
نویسندگان
لینک های روزانه
برچسب ها
دیگر موارد

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 15
بازدید ماه : 167
بازدید کل : 36911
تعداد مطالب : 45
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1



امکانات جانبی
<-ShortDescription-> <-ProductPrice-> تومان

<-ProductPage->

<-PostTitle->
ن : <-PostAuthor-> ت : <-PostDate-> ز : <-PostTime-> | +

<-PostContent->

:: موضوعات مرتبط: <-CategoryName->،

:: برچسب‌ها: <-TagName->,
ادامه ی مطلب
.:: ::.


تمام حقوق اين وبلاگ و مطالب آن متعلق به دنیای شادی مي باشد.